به دلیل عقلى و نقلى انبیاء قبل از بعثت معصوم بودند. دلیل عقلى: بر عصمت انبیاء دلایل عقلى متعددى وجود دارد لکن به جهت اختصار فقط به یک دلیل اشاره مى کنیم، و آن اینکه: هدف اصلى ازبعثت انبیاء هدایت و راهنمایى بشر به سوى حقایق و وظایفى است که خداى متعال براى انسانها تعیین کرده است، آنها در حقیقت، نمایندگان الهى در میان بشر هستند که باید دیگران را به راه راست هدایت کنند. حال اگر چنین نمایندگان و سفیرانى پاى بند به دستورات الهى نباشند، و خودشان بر خلاف محتواى رسالتشان عمل کنند مردم، رفتار آنها را مناقض و مخالف با گفتارشان تلقّى مى کنند. در این صورت دیگر به گفتارشان اعتماد لازم را پیدا نمى کنند. و در نتیجه هدف از بعثت انبیاء بطور کامل تحقق نخواهد یافت. فلذا حکمت و لطف الهى اقتضاء مى کند که پیامبران، افرادى پاک و معصوم از هر گونه خطا و گناه باشند و حتى کار ناشایسته اى که از روى سهو و نسیان نیز از آنها  سر نزند تا بتوانند هر چه بیشتر اعتماد و علاقه مردم را جلب کنند. بنابراین عصمت براى پیامبران در تمام دوران زندگى (چه قبل و چه بعد از بعثت) لازم و ضرورى است، علاوه بر آن اگر قبل از بعثت معصوم نباشند غرض ورزان و منکران رسالت مى توانند به سادگى روى گذشته هاى تاریک  آنان  انگشت نهاده و به ترور شخصیت و مخدوش ساختن پیام ایشان بپردازند. ولى اگر کسى از آغاز عمر از هر گونه آلودگى و گناه پیراسته  بوده به خوبى قادر به جلب اعتماد و توجه مردم خواهد بود، و مثل خورشید تابناک در میان مردم مى درخشد و همه را شیفته خود مى سازد.

 

و گذشته از آن بدیهى است انسانى که از آغاز زندگى داراى مقام عصمت از گناه بوده است، از انسانى که فقط پس از بعثت داراى چنین مقامى شده است برتر است و نقش هدایتى او نیز بیشتر خواهد بود و مقتضاى حکمت الهى این است که فعل احسن و اکمل را برگزیند.

 

امّا دلیل نقلى: از آیات فراوانى مى توان عصمت انبیاء (علیهم السلام)  را استفاده کرد، ولى به جهت دورى از طولانى شدن جواب فقط به چند آیه شریفه استدلال مى کنیم:

 

1.قرآن کریم، مناصب الهى را به کسانى اختصاص داده است که آلوده به «ظلم» نباشد و در پاسخ حضرت ابراهیم (علیه السلام)که منصب امامت را براى فرزندانش درخواست کرده بود مى فرماید: (. لا یَنالُ عَهدِى الظّالِمین): «پیمان من به ستمکاران نمى رسد» (بقره/124).

 

سخن در این آیه شریفه در معنى و مفهوم «ظالم» است. باید دید منظور از ظالم چه کسى است؟ مى دانیم که هر گناهى دست کم ظلم به نفس مى باشد و هر گنهکارى در عرف قرآن «ظالم» نامیده مى شود. آیا ظالم فقط کسى است که در حال تقاضا، موصوف به این صفت باشد؟ در حالى که بسیار بعید به نظر مى رسد، بلکه محال است ابراهیم چنین تقاضایى را براى آن دسته از ذریّه اش که بالفعل ظالم هستند بکند، خواه این ظلم به معنى کفر باشد، آنچنان که قرآن مى فرماید: (إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ)(لقمان/1) و یا به معنى گسترده آن که هرگونه فسق و فجور و گناهى را شامل شود. بنابراین منظور از «ظالم» در اینجا کسى است که ولو در یک لحظه از عمر خود هر چند در گذشته موصوف به این صفت بوده، چنین مصداقى است که نیاز به بیان دارد. در حقیقت خداوند با این بیان مى خواهد این حقیقت را براى ابراهیم بیان کند که مقام امامت و رسالت به قدرى والاست که تنها کسانى شایسته این موهبت بزرگ هستند که در تمام عمر از هر گونه  شرک و کفر و گناه و عصیان پاک باشند یعنى از هرگونه گناه معصوم باشند. پس پیامبران یعنى صاحبان منصب الهىِ نبوّت و رسالت باید در تمام عمر از هرگونه ظلم و گناهى دور باشد.

 

2.آیاتى که انبیا را جزء مخلَصین شمرده و مخلَصین کسانى هستند که حتى شیطان از گمراه کردن آنها مأیوس شده و آنها را استثنا کرده است:

 

(قالَ فَبِعِزَّتِکَ لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاّعِبادَکَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصِینَ)(ص/82 ـ 83).

 

«به عزّت سوگند همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو را از میان آنها».

 

مخلَص مساوى با معصوم است، که قطعاً انبیا مصادیق آنند که خداوند متعال فرموده:

 

(وَاذْکُرْ فِی الکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَکانَ  رَسُولاً نَبِیّاً) (مریم/51).

 

«در این کتاب از موسى یاد کن که او مخلص بود و رسول و پیامبرى والا مقام».

 

و نیز فرموده است: (کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالفَحْشاءَ انّهُ مِنْ عِبادِنا الُْمخْلَصین) (یوسف/24).

 

«این  چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود».

 

3. در آیه دیگر قرآن کریم اطاعت انبیا را به طور مطلق لازم دانسته و مى فرماید: (و ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ)(بقره/124).

 

لازمه اطاعت مطلق عصمت است.

 

توضیح این که: این گونه آیات که بدون چون و چرا پیامبر را «مطاع» معرفى مى کنند وحتى در برخى از آیات، اطاعت او را شاخه اى از اطاعت  خدا مى دانند از دو نظر گواه بر عصمت پیامبران مى باشند.

 

1. کلیه دعوتهاى زبانى او، لازم الاطاعه و مورد رضایت خدا است و باید از آن اطاعت کرد، اگر او از نظر گفتار مصون ازمعصیت و گناه نباشد، در این صورت نمى توان کلیه دعوتهاى زبانى و لفظى او را «لازم الاجرا» معرفى نمود این نوع دعوت به پیروى، حاکى است که فرمانهاى  او سر سوزنى از رضاى خدا تخطى نکرده و پوسته عین حقیقت است.

 

2. تبلیغ فعلى و عملى، در نظر مردم نافذتر از تبلیغ لفظى و گفتارى است و هر عملى که از رسولان الهى سر مى زند، خود یک نوع دعوت به اطاعت و پیروى است، و موقعیت پیامبران در جامعه آنچنان حساس و باریک است که همگان در تمام گفتار و رفتار او دقت کرده و زندگى آنان را «اسوه» و «الگو» قرار مى دهند، اگر آنان  از نظر رفتار معصوم و پیراسته نباشند، هرگز نباید بدون قید و شرط «مطاع» معرفى گردند.

 


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : معصوم ,عصمت ,گناه ,الهى ,است، ,پیامبران ,کلیه دعوتهاى ,دعوتهاى زبانى ,«مطاع» معرفى ,عصمت انبیاء ,بعثت معصوم ,کلیه دعوتهاى زبانى
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت بلبرينگ بازی Tierra گروه صنعتی پویا صنعت مبدل ارائه ي انواع سيني کابل و لوله هاي فولادي Tammy پرسش و پاسخ پاک سازی صورت زنانه اخبار و راهنمای سفر با قطار فريلنسر عمران